مهمانی که نیامده رفت !!!
اهورای خوشگلم... خیلی وقت بود بازم تو خونه بهونه ی حیوون خونگی می گرفتی... راستش اصلا راضی به خرید هیچ حیوونی نبودم چون بعد از مرگش هر سه مون کلی غصه می خوردیم ، اما این بارم تو بردی و ما رو راضی کردی برات یه خرگوش بخریم... تهران که رفتیم از عمو کریم خواستیم برات یه خرگوش مینیاتوری پیدا کنه... عمو هم یه کانال فروش خرگوش پیدا کرد و از روی عکس خرگوش تو انتخاب کردی.وقتی پیک موتوری خرگوش تو آورد از خوشحالی نمی دونستی باید چی کار کنی...واقعا خرگوش خوشگلی بود ، ملوس و کوچولو. فقط یه عکس ازش داریم... خلاصه پسرم از تهران برگشتیم و دو سه روزی با خرگوش خان خوش ب...